او در گفتوگو با همشهری از ویژگیهای بانویی میگوید که از همان روزگار دانشجویی «نخبه بودن» در ذهنش طور دیگری تعریف شده بود.
به جز نبوغ در رشته ریاضی، درباره ویژگیهای اخلاقی و رفتاری مریم میرزاخانی کمتر اطلاعی در دست داریم. گزارشهایی که پیش از مرگش، در رسانهها میبینیم، بعد از اهدای جایزه فیلدز به او نوشته شدهاند و عموما او را بهعنوان یک نابغه ریاضی مطرح میکنند. اما شما مرحومه میرزاخانی را طور دیگری میشناختید.
میرزاخانی یک فرشته بود که فکر میکنم در تاریخ ما استثناست. از او یک مصاحبه نمیشود پیدا کرد. بعضی وقتها که به معصومیت و مظلومیت میرزاخانی فکر میکنم اشک در چشمهایم جمع میشود.
اولین چیزی که میرزاخانی به همه ما یاد میدهد اخلاق نخبگی است؛ اینکه کار سیاسی نکنید، وارد بازیها نشوید. شوآف نکنید. این قدر میرزاخانی سخاوت داشت که اصلا خودش را نخبه نمیدانست. تنها دختری بود که 2دوره طلای المپیاد را با امتیاز کامل گرفته بود. تمرکزش به جای حاشیه روی کارش بود.
ناراحتیاش حتی در زمان مبارزه با سرطان این بود که قرصهایی که میخورد گیراییاش را کم کرده و تمرکزش پایین آمده است. زندگی او یک مسئله مهم را به ما نشان میدهد و آن برداشت غلط از نخبگی است که در جامعه وجود دارد. بعضیها در جامعه ما فکر میکنند با یک نامه یا یک رتبه باید بیایند و از جامعه طلبکار شوند و سهمشان را از نفت بخواهند! چون فلان رتبه دانشگاه را آوردهایم فکر میکنیم نخبهایم.
- چرا چنین نگاهی در جامعه رواج دارد و چطور میتوان این نگاه را تغییر داد؟
همه اینها اخلاق نفت است. نفت یک رانت در اقتصاد کشور است. هر وقت یک رانت وارد اقتصاد میشود، هر کسی با هر دلیلی سعی میکند به این رانت نزدیکتر شود. این تفکر را سعی کردهایم در بنیاد نخبگان تغییر دهیم. ما هیچ عضوی در بنیاد نخبگان نداریم. ما فقط جایزه میدهیم و توصیهنامه مینویسیم. نخبه کسی است که بتواند اشتغالزایی کند و 4 مشکل از کشور حل کند.
نه اینکه خودش دنبال سهم باشد و بگوید چرا به من شغل نمیدهید.میرزاخانی پولی از سفره مملکت برنداشت و حتی پول بورسش هم جای دیگری داد. او با پای خودش به این رتبه و مقام رسید. باید این اخلاق را ترویج دهیم. این مملکت به ما احتیاجی ندارد. برعکس است؛ این ما هستیم که در هر سطحی که باشیم به این مملکت محتاج هستیم.
این مملکت 5،6هزار سال تاریخ دارد و همیشه هم با فراز و نشیب خوب کارش را گذرانده است. اینکه سهمخواهی کنیم به چه واسطهای میتواند باشد؟ چه کاری برای کشور کردهایم که سهمخواهی داشته باشیم؟ ما نخبه نشدهایم که از کشور سهم بخواهیم. ما نخبه شدهایم که کاری برای این مملکت انجام دهیم.
نظر شما